چکیده
- بیتکوین از یک مفهوم حاشیهای به یکی از ارکان اصلی اقتصادی در ایالات متحده تبدیل شده و از طریق ۴۰۱(k) و IRA قابل سرمایهگذاری است.
- مشکلات اعتماد عمومی در زمینه هوش مصنوعی مشابه مسائلی است که بیتکوین با آنها مواجه بود. هوش مصنوعی غیرمتمرکز با حذف کنترل متمرکز، یک راهحل ارائه میدهد.
- یک نظرسنجی نشان میدهد که ۷۵ درصد از مردم از هوش مصنوعی غیرمتمرکز حمایت میکنند و آن را محرک نوآوری بیشتر و ۷۱ درصد آن را امنتر برای دادههای شخصی میدانند.
ده سال پیش، بیتکوین به مانند اینترنت در اوایل دهه ۹۰ میلادی، یک پدیده حاشیهای و آزمایشی بود که به راحتی نادیده گرفته میشد. اما امروز، این ارز دیجیتال در مرکز توجهها قرار گرفته است.
آنچه به عنوان یک عنصر غیرمتمرکز آغاز شد که بسیاری آن را حاشیهای میدانستند، به تدریج به یک ستون از اقتصاد آمریکا تبدیل شده است که بسیاری از آن به عنوان آینده یاد میکنند. اکنون مردم میتوانند از طریق حسابهای ۴۰۱(k)، IRA و حسابهای کارگزاری در بیتکوین سرمایهگذاری کنند. امسال، ایالات متحده یک ذخیره استراتژیک بیتکوین ایجاد کرده است. نشستها و همایشهایی در کاخ سفید برگزار میشود و مواضع حامی بیتکوین در پلتفرمهای انتخاباتی به چشم میخورد.
این تغییر تصادفی نبوده است. بیتکوین به دلیل ارزشهای اصلی خود مانند دسترسی باز، شفافیت و کنترل توزیعشده، جلب توجه کرد و زمانی که اعتماد عمومی به مالی سنتی کاهش یافت، جایگزینی ارائه داد.
مشکل اعتماد در هوش مصنوعی
هوش مصنوعی در حال رونق است اما سوالات زیادی درباره کنترل آن وجود دارد. اگر کنجکاو هستید که دادههایتان هنگام استفاده از چتبات به کجا میرود، چه کسی از آن سود میبرد و چرا باید حریم خصوصی خود را قربانی کنید، تنها نیستید.
بر اساس یک نظرسنجی جدید، ۷۴ درصد از آمریکاییها بر این باورند که اگر هوش مصنوعی توسط چند شرکت بزرگ کنترل نشود، افراد بیشتری از آن بهرهمند میشوند. همچنین ۶۵ درصد به سیاستمداران اعتماد ندارند که توسعه هوش مصنوعی را هدایت کنند. مردم پتانسیل هوش مصنوعی را دوست دارند اما به کسانی که آن را در دست دارند، اعتماد ندارند.
این شکاف اعتماد چیز جدیدی نیست و بیتکوین با غیرمتمرکزسازی به آن پاسخ داد: زمانی که اعتماد به نهادها کاهش مییابد، راهحل ساختن سیستمهایی است که به دروازهبانهای دیگر نیاز ندارند. فناوریهای غیرمتمرکز با حذف واسطههای انسانی که اغلب به تعصب، خطا یا منافع شخصی گرایش دارند، اعتماد را بازسازی میکنند و نقاط کنترل واحد را حذف میکنند. با جایگزینکردن این دروازهبانهای ناتوان با سیستمهای شفاف و توزیعشده، غیرمتمرکزسازی یک بنیاد قابل اعتمادتر و پاسخگوتر برای اعتماد و اطمینان فراهم میکند که در شفافیت، تابآوری و حکومت همسو با کاربران ریشه دارد.
هوش مصنوعی غیرمتمرکز: اینترنت هوش
برخلاف مدلهای بیگتک که توسط نهادهای متمرکز کنترل میشود، هوش مصنوعی غیرمتمرکز (deAI) در یک شبکه توزیعشده ساخته، آموزش و اجرا میشود و مانع از کنترل سیستم توسط یک طرف میشود. هوش مصنوعی غیرمتمرکز قدرت را در دست کاربران قرار میدهد، نه شرکتها. شبکههایی مانند بیتتنسور با فراهمکردن دسترسی باز و بدون مجوز به زیرساخت هوش مصنوعی پیشتاز هستند و به هرکس اجازه میدهند مدلها، قدرت محاسباتی یا دادهها را ارائه دهد. این رویکرد برای دانشجویان، استارتاپها و توسعهدهندگان مستقل که میخواهند در برابر غولهای هوش مصنوعی متمرکز کنونی به جایی برسند، شرایط برابر ایجاد میکند.
بهجای دروازهبانها، بیتتنسور مشارکتها را بهطور شفاف در یک شبکه جهانی هماهنگ میکند و با استفاده از بلاکچین اعتماد را تعبیه کرده و ارزش واقعی را پاداش میدهد. نتیجهی آن هوش مصنوعی بازتر، مقاومتر و عادلانهتر است که انگیزهها بر اساس شایستگی ایجاد میشود نه انحصارها.
رایدهندگان جلوتر از قانونگذاران در زمینه هوش مصنوعی غیرمتمرکز
در حالی که آمریکاییها هنوز در مراحل ابتدایی آشنایی با فناوریهای هوش مصنوعی هستند، بهطور شهودی میتوانند مزایای هوش مصنوعی غیرمتمرکز را پیشبینی کنند.
نظرسنجی هریس از ۲٬۰۰۰ بزرگسال آمریکایی نشان داد:
- ۷۵ درصد میگویند هوش مصنوعی غیرمتمرکز بهتر از نوآوری حمایت میکند
- ۷۱ درصد میگویند برای دادههای شخصی امنتر است
سهچهارم پاسخدهندگان معتقدند که هوش مصنوعی غیرمتمرکز نوآوری بیشتری نسبت به هوش مصنوعی بسته ایجاد میکند و ۷۱ درصد بر این باورند که این نوع از هوش مصنوعی محافظت قویتری برای دادههای شخصی ارائه میدهد. آنچه برای مصرفکنندگان استفادهکننده از هوش مصنوعی غایب است، شفافیت و کنترل است و آنها میخواهند بدانند که در حال آموزش موتور سود دیگری نیستند.
سیاست نمیتواند زیرساخت و مالکیت را نادیده بگیرد
حتی با وجود حمایت قوی عمومی، وعده هوش مصنوعی غیرمتمرکز به این بستگی دارد که آیا سیاستگذاران متوجه یک واقعیت ساده میشوند: ساختار یک سیستم رفتار و نتایج آن را تعیین میکند. با این حال، گفتگوی قانونگذاری پیرامون هوش مصنوعی همچنان در حال پیشرفت است و در بسیاری از موارد، به نظر میرسد که یک نقطه حیاتی را نادیده میگیرد. بحثهای بزرگی درباره ایمنی و خطرات وجودی وجود دارد، اما تقریباً هیچ توجهی به چگونگی تأثیر ساختار بنیادی این سیستمها بر اعتماد نمیشود. یک مدل متمرکز که توسط چندین بازیگر قدرتمند اداره میشود، ذاتاً آسیبپذیر، مبهم و انحصاری است و در نهایت اعتماد را تضعیف خواهد کرد. برای تشویق اعتماد، پذیرش فناوری و نوآوری، سیاستگذاران باید:
- نوآوری را در اکوسیستمهای باز تشویق کنند
- مطمئن شوند که مردم میتوانند از دادههای خود بهرهمند شوند
- از تثبیت سلطهی شرکتهای بزرگ فناوری از طریق قانونگذاری پرهیز کنند
همان دروازهبانهایی که هوش مصنوعی امروزی را شکل دادهاند، نباید کنترل آینده آن را در دست داشته باشند، بهخصوص با توجه به اینکه مردم خواهان جایگزینهای واقعی هستند. دولت فعلی رویکردی عملی و تازه به هوش مصنوعی اتخاذ کرده و بر نوآوری و رقابتپذیری آمریکا بیش از قانونگذاریهای سختگیرانه تأکید دارد و امیدواریم کنگره نیز همین راه را دنبال کند. تأکید بر نوآوری در بخش خصوصی و توسعه غیرمتمرکز زمینه را برای آیندهای بازتر و مقاومتر برای هوش مصنوعی فراهم میکند.
این یک حاشیه نیست. این آینده است
هوش مصنوعی غیرمتمرکز یک راهحل پیشرو برای یکی از فوریترین چالشهای زمان ما است: چگونه میتوان اطمینان حاصل کرد که هوش مصنوعی به مردم خدمت میکند، نه فقط به قدرتمندان. همانطور که بیتکوین از حاشیه به جریان اصلی نزدیک شد، هوش مصنوعی غیرمتمرکز به سرعت در حال تبدیل شدن به پایهای برای یک اکوسیستم هوش مصنوعی بازتر، امنتر و رقابتیتر است.
مردم این موضوع را درک میکنند. حالا نوبت سیاستگذاران است که بهروز شوند. انتخاب واضح است: شبکههای باز را محافظت کنید، سازندگان واقعی را پاداش دهید و آزادی نوآوری را حفظ کنید یا آیندهی هوش را به چند دروازهبان شرکتی واگذار کنید.
هوش مصنوعی غیرمتمرکز یک حاشیه نیست. این پایهای برای آیندهای آزادتر و عادلانهتر دیجیتالی است. بیایید این لحظه را از دست ندهیم.