چکیده
- ایلان ماسک به سیاستهای مالی ایالات متحده انتقاد کرده و افزایش ۲.۴ تریلیون دلاری کسری بودجه را به دلیل اصلاحات مالیاتی مورد توجه قرار داده است.
- نگرانیهای مالی رو به افزایش میتواند تغییر سرمایهگذاری از داراییهای آمریکایی به سمت گزینههایی مانند بیتکوین و طلا را تسریع کند.
- افزایش مکرر سقف بدهی توسط دولت آمریکا به عنوان پوششی برای ناپایداری مالی مشاهده میشود و بدهی ملی به ۳۶ تریلیون دلار رسیده است.
- اقدامات ممکن برای کنترل بدهی میتواند برای بیتکوین و طلا مفید باشد.
ایلان ماسک، کارآفرین و میلیاردر مشهور، اخیراً به شدت از سیاستهای مالیاتی دولت ایالات متحده انتقاد کرده است. وی بر افزایش ۲.۴ تریلیون دلاری کسری بودجه تا ده سال آینده به علت اصلاحات مالیاتی تاکید کرده است.
در شرایطی که نگرانیهای مالی افزایش یافته، سرمایهگذاران به سمت گزینههای جایگزین مانند بیتکوین و طلا روی آوردهاند. کسری بودجه در سال مالی ۲۰۲۴ به ۱.۸ تریلیون دلار رسیده و بدهی ملی اکنون به ۳۶ تریلیون دلار بالغ شده است، با بهره سالانه ۱.۱۳ تریلیون دلاری.
نفوذ ماسک در این زمینه میتواند موجب دو اتفاق شود: اول، تسریع تغییر سرمایهگذاری از داراییهای آمریکایی به سمت گزینههای جایگزین. دوم، سرمایهگذاران نگران وضعیت مالی دولت احتمالاً به دنبال بازدهی بالاتر خواهند بود که میتواند به پیچیدهتر شدن وضعیت اقتصادی کمک کند.
دولت به لحاظ نظری ورشکسته است
نظریهها حاکی از آن هستند که دولت ایالات متحده ورشکسته است و دلار به سمت سقوط حرکت میکند. ماسک هشدار داده که در صورت عدم بازگشت به سیاستهای مالی محتاطانه، دولت در خطر ورشکستگی است.
در واقع، دولت در طی دههها به طور نظری ورشکسته بوده است. شواهد این وضعیت را میتوان در افزایش مکرر سقف بدهی مشاهده کرد.
بر اساس گزارشها، سقف بدهی برای اولین بار در سال ۱۹۳۹ تعیین شد و از آن زمان بارها و بارها افزایش یافته است. به عنوان مثال، در سال ۲۰۲۵ سقف بدهی به ۳۶ تریلیون دلار رسیده است.
این وضعیت مرا به یاد طنز یک کمدین هندی میاندازد که مسئولان دولتی را به بالا بردن مصنوعی سطح خطر در زمان سیلها تشبیه میکند، تا توهم کنترل و ثبات را ایجاد کنند.
سیستم پولی مبتنی بر بدهی ممکن است شکسته باشد
مدتهاست که طرفداران بیتکوین معتقدند که سیستم پولی فعلی نیاز به اصلاح دارد. نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی در کشورهای پیشرفته از ۱۰۰ درصد فراتر رفته است، نشانهای از ناکارآمدی سیستم پولی مبتنی بر بدهی در ایجاد رشد اقتصادی.
“دولت و بانکداران قدرتمند سیستمی را در سال ۱۹۱۳ بنا نهادند که به این شکل کار میکند: هر دلار پایه پولی با افزایش بدهی عمومی بوجود میآید. سپس، بانکهای خصوصی از این پایه برای ایجاد پول بیشتر استفاده میکنند که با افزایش بدهی خصوصی همراه است.”
نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی بالای ۱۰۰ درصد به معنای آن است که بدهی کل دولت از تولید سالانه اقتصادی کشور بیشتر است. در چنین حالتی، هر دلار اضافی که دولت قرض میگیرد و در اقتصاد سرمایهگذاری میکند، اثرگذاری کمتری نسبت به دلار قبلی دارد.
چه چیزی در پیش است؟
اقتصاددانان مانند راسل ناپیر چندین اقدام را برای کاهش نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی معرفی کردهاند. این اقدامات شامل افزایش رشد اقتصادی اسمی از طریق تورم ساختاری و کاهش ارزش واقعی بدهیها است که میتواند تقاضا برای داراییهایی مانند طلا و بیتکوین را تحریک کند.
سایر اقدامات میتواند شامل کاهش ارزش پول، کنترل سرمایه و سرکوب مالی باشد که این نیز به نفع سرمایهگذاریهای جایگزین مانند ارزهای دیجیتال خواهد بود.
کاهش هزینههای مالی ممکن است راه حل دیگری برای بازگرداندن اقتصاد به مسیر صحیح باشد. مثل زمانی که بدن به قند خون زیادی عادت کرده و نیاز به کاهش دارد، کاهش هزینههای مالی میتواند تنها راه واقعی برای کاهش نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی به زیر ۱۰۰ درصد باشد.