چکیده
- اتریوم، به عنوان اولین پلتفرم قرارداد هوشمند، تحولی جدید در نرمافزارها ایجاد کرد.
- پس از گذشت تقریباً یک دهه از شروع به کار اتریوم، تحقق رویاهای وب۳ همچنان به تعویق افتاده است.
- مهمترین چالش پیش روی وب۳، مقیاسپذیری بالا برای کاربردهای گسترده است.
در تاریخ ۸ مرداد ۱۴۰۴ (۳۰ جولای ۲۰۲۵) ما ده سال از راهاندازی اتریوم در شبکه اصلی را جشن خواهیم گرفت. این لحظه بدون شک یکی از بزرگترین دستاوردها در عمر کوتاه این صنعت محسوب میشود.
با راهاندازی اتریوم به عنوان اولین پلتفرم قرارداد هوشمند جهان، دنیای جدیدی برای تفکر درباره نرمافزارها به وجود آمد. کاربران میتوانستند به جای اجاره دسترسی به پلتفرم شخص دیگری که ممکن بود در هر لحظه قوانین را تغییر دهد یا دسترسی را مسدود کند، در سیستمهایی شرکت کنند که متعلق به همه و هیچکس بود. قوانین این سیستم در کد نوشته شده و نمیتوانست به دلخواه یک مدیرعامل تغییر کند. کاربران مالک دادههای خود بودند و نرمافزارها توسط یک شبکه مدیریت و نگهداری میشدند، نه توسط هیئت مدیره. این چشمانداز واقعاً به شکلی آرمانی به نظر میرسید.
با این حال، نزدیک به ده سال از راهاندازی اتریوم میگذرد و وعدههای وب۳ برای جایگزینی آمازون، eBay، فیسبوک یا تیکتاک هنوز محقق نشده است.
گاوین وود، یکی از بنیانگذاران اتریوم، دقیقاً چنین چشماندازی از “وب۳” داشت. جو لوبین، بنیانگذار مشهور Consensys، اظهار داشت که “اتریوم تأثیر گستردهای بر ارتباطات و کل زیرساخت اطلاعاتی ما خواهد داشت.”
روزنامهنگار آزادیخواه، جیم اپستین، یک سال پس از راهاندازی اتریوم پیشبینی کرد که “همان نوع خدمات ارائهشده توسط شرکتهایی مانند فیسبوک، گوگل، eBay و آمازون به جای آنها توسط کامپیوترهایی که در سراسر جهان پخش شدهاند، ارائه خواهد شد.”
خود ویتالیک بوترین در سخنرانی ۲۰۱۴ در بیتکوین میامی، اتریوم را به عنوان بستری برای “قانون، ذخیرهسازی ابری، بازارهای پیشبینی، تجارت میزبان غیرمتمرکز، و حتی اجرای ارز خودتان” معرفی کرد. او این پلتفرم را در سال ۲۰۲۱ هم به عنوان تهدید و هم فرصتی برای پلتفرمهایی مانند فیسبوک و توییتر توصیف کرد.
مشکل مقیاسپذیری
یکی از موانع اصلی برای تحقق این چشمانداز، مقیاسپذیری است. برنامههای موفق امروزی مصرفکنندگان، صدها میلیون کاربر را خدمترسانی میکنند. به عنوان مثال، اینستاگرام روزانه بیش از ۱ میلیارد بارگذاری عکس پردازش میکند و eBay در هر سه ماهه حدود ۱۷ میلیارد دلار تراکنش انجام میدهد.
در مقابل، اتریوم حدود ۱۴ تراکنش در ثانیه و سولانا بیش از ۱۰۰۰ تراکنش را پردازش میکند. مقایسه این اعداد نشان میدهد که زیرساختهای فعلی توانایی پشتیبانی از چنین حجمی از تراکنشها را ندارند.
اقتصاد آن کار نمیکند
مدل اقتصادی نیز همواره منطقی نبوده است. برنامههای مدرن نیاز به مقیاس بزرگ دارند تا بتوانند درآمدی کسب کنند که هزینههای توسعه را پوشش دهد. علاوه بر این، راهحلهای لایه ۲ کاربران را بین پلتفرمها تجزیه میکند، به طوری که کاربران آربیتریوم نمیتوانند به طور مستقیم با برنامههای پلیگون تعامل کنند.
واقعیت این است که حتی OpenSea نیز با وجود همهگیر بودن معاملات NFT و کاربران تحملکننده هزینه، برای سودآوری دستوپنجه نرم کرده است. اگر نتوانید از فروش هنر دیجیتال به علاقهمندان به کریپتو با پرداخت هزینههای بالا، سود ببرید، چطور میتوانید بازاری برای کالاهای دستدوم بسازید؟
کمک در راه است
صنعت یک تقابل نادرست را پذیرفته بود: امنیت و عدم تمرکز یا عملکرد و مقیاسپذیری. اما حجم تراکنشها به تدریج در شبکهها افزایش یافته است و همچنان ادامه خواهد یافت. اکنون میتوانیم به مقیاس بزرگ دست یابیم، حتی با زنجیرههای اثبات کار که امنیت و عدم تمرکزی که بلاکچین را انقلابی کرده، حفظ میکند.
اثباتهای دانش صفر به کاربران اجازه میدهند که اعتبار تراکنشها را محلی اثبات کنند و تنها اثباتهای رمزنگاری کوچک را ارسال کنند که به صورت موازی و بازگشتی توسط شبکهای از اثباتکنندگان جمعآوری و پردازش میشود. به این ترتیب، کاربران میتوانند هزینههای حاشیهای افزودن یک تراکنش جدید را به صفر نزدیک کنند و بلاکچینها میتوانند نهایتاً از نظر اقتصادی برای برنامههای کاربردی اصلی پشتیبانی کنند.
اما ده سال بعد، روشن است که چشماندازی که پیش از این برای وب۳ ترسیم شده بود، با سرعت کندی پیش رفته است. امیدواریم دهه بعدی سریعتر حرکت کند و، انشاءالله، بلاکچینهای ما هم همینطور.