چکیده
- شرکتهای Circle و Stripe به دنبال راهاندازی بلاکچینهای اختصاصی خود هستند تا کنترل بیشتری داشته باشند و هزینهها را کاهش دهند.
- ایجاد بلاکچینهای اختصاصی میتواند به شرکتها کمک کند تا هزینههای تراکنش را تحت کنترل بگیرند و عملکرد شبکه را بهبود بخشند.
- رقابت جدید میتواند بر برخی از بلاکچینهای لایه اول فعلی فشار وارد کند، اگرچه پایگاه نهادی اتریوم به زودی تهدید نخواهد شد.
به نظر میرسد هر روز یک بلاکچین جدید برای استیبلکوینها معرفی میشود. همین هفته گذشته، شرکت Circle، که صادر کننده استیبلکوین USDC است، از شبکه تسویه جدید خود به نام Arc رونمایی کرد. این اتفاق پس از آن رخ داد که کمپانی Stripe بهطور ناخودآگاه پروژه Tempo را که با همکاری Paradigm ساخته شده بود، فاش کرد.
همچنین، استارتآپهای جدیدی مانند Plasma و Stable نیز اخیراً برای توسعه بلاکچینهای اختصاصی برای USDT (بزرگترین استیبلکوین بازار با ارزش ۱۶۰ میلیارد دلار) سرمایه جذب کردهاند.
شرکتهایی که در حوزه توکنیزاسیون فعالیت میکنند نیز وارد این عرصه شدهاند. به عنوان مثال، Securitize با همکاری Ethena در حال توسعه بلاکچینی به نام Converge است و Dinari نیز اعلام کرده که به زودی شبکهای مبتنی بر Avalanche برای تسویه و پاکسازی سهام توکنیزه راهاندازی خواهد کرد.
استیبلکوینها و داراییهای واقعی توکنیزه شده به سرعت در حال تبدیل شدن به بخشهای مهمی از اقتصاد کریپتو هستند. کارشناسان پیشبینی میکنند این داراییها به زودی به کلاس داراییهای تریلیون دلاری تبدیل شوند. استیبلکوینها میتوانند پرداختهای بینالمللی را متحول کنند و توکنیزاسیون به ابزارهای سنتی مانند اوراق قرضه، صندوقها و سهام اجازه میدهد تا با سرعت بیشتری در بلاکچینها معامله شوند.
چرا بلاکچینهای لایه اول خود را بسازیم؟
اکثر این توکنها امروز روی بلاکچینهای عمومی مانند اتریوم، سولانا یا ترون وجود دارند و تسویه میشوند. اگرچه این شبکهها به صادرکنندگان دسترسی جهانی و نقدینگی میدهند، اما محدودیتهایی نیز برای صادرکنندگان دارایی به همراه دارند.
مارتین بورگر، مدیر ارشد مشتریان در بانک رمزنگاری Sygnum، معتقد است که هدف از ساخت بلاکچینهای لایه اول اختصاصی، بیشتر از فناوری به کنترل و موقعیت استراتژیک مربوط میشود. او میگوید که اقتصاد استیبلکوینها تحت تأثیر سرعت تسویه، قابلیت تعامل و انطباق با مقررات شکل میگیرد و “مالکیت لایه پایه” به شرکتها اجازه میدهد تا مستقیماً اقدامات انطباقی را اجرا کرده و هزینهها را قابل پیشبینی کنند.
همچنین، این اقدام میتواند به عنوان یک حرکت دفاعی عمل کند. بورگر میگوید: “امروز، صادرکنندگان استیبلکوین به اتریوم، ترون یا دیگر شبکهها برای تسویه متکی هستند، که به معنای وابستگی به هزینههای بازار خارجی، تصمیمات حکومتی پروتکل و گلوگاههای فنی است.”
مورگان کروپتسکی، معاون رشد اکوسیستم در Ava Labs، میگوید که بلاکچینهای اختصاصی به شرکتها اجازه میدهند تا توکنهای گاز خود را صادر کرده و هزینههای تراکنش را کنترل کنند و عملکرد شبکه را از فعالیتهای غیرمرتبط که ممکن است شبکه را دچار ازدحام کند، جدا نگه دارند.
او میافزاید، “ایده مالکیت و سفارشیسازی زیرساخت بلاکچین از ابتدا تا انتها برای شرکتها جذابیت بیشتری پیدا کرده است.”
گیوم پونسین، مدیر فناوری در پلتفرم توسعه وب۳ Alchemy، میگوید که فرصت درآمدی از مالکیت لایه تسویه بسیار بیشتر از حاشیههای پردازش پرداختهای سنتی خواهد بود. او اضافه میکند که بلاکچینهای جدید میتوانند کنترل بیشتری ارائه دهند و امکان اجرای چکهای شناخت مشتری (KYC) و نوآوریهای دیگر را در سطح پروتکل فراهم کنند.
این موضوع چه تأثیری میتواند بر بلاکچینهای لایه اول موجود داشته باشد؟
هنوز زود است که بگوییم بلاکچینهای جدید چه تأثیری بر شبکههای فعلی خواهند داشت، اما برخی شبکهها ممکن است زودتر از دیگران حس کنند که رقابت در حال افزایش است.
تحلیلگران Coinbase به رهبری دیوید دوونگ در گزارشی اشاره کردهاند که Arc و Tempo در تلاشند تا پرداختهای با توان عملیاتی بالا و هزینه کم ارائه دهند، که به نظر میرسد نقطه قوت سولانا باشد. در حالی که اتریوم با پایگاه کاربری نهادی خود احتمالاً در کوتاهمدت دچار تغییر نخواهد شد.
بورگر از Sygnum میگوید که فرآیند جذب کاربران جدید ممکن است سالها طول بکشد. او بیان میکند: “ورودهای جدید بهجز فناوری، به سالها اعتمادسازی نیاز دارند تا بتوانند نقدینگی عمیقتر و پرداختهای با ارزش بالاتر را از ریلهای موجود به سمت خود جلب کنند.”
او میافزاید: “مؤسسات مالی ارزش امنیت اثباتشده، یکپارچگی حفاظت و مقاومت در برابر استرس واقعی را دارند. به همین دلیل اتریوم به عنوان ‘قلعهای مستحکم’ برای نهادهای نهادی باقی میماند.”